به یاد او که بودن را ممکن ساخت(فقط رهام عشق منه)

ساخت وبلاگ
 

مهربانم!

آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم

و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم...

روزها و شب ها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند...قاصدک هم برنگشت...

شاید او هم شیفته ی نگاه مهربانت شده باشد!

اشکالی ندارد...تو عزیزی...اگر یک قاصدک هم از من قبول کنی خودش دنیایی است...

کاش یاس هایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند دوست داشتنم را برایت آواز کنند...

کاش باران بعد از ظهرهایت ، تو را به یاد اشک های من بیندازد...

نازنین هر پرنده ی سفرکرده ای از تو می خواند و هر غنچه ای که می شکفد

نام تو را بر زبان می آورد...

نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و

لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن...

بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند

همین حوالی بی قراری ها باز هم گل های بی تابی شکفته...

آرام دلم!

امشب، شام غریبان عاشقانه من و توست...

به یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود...

تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد...

مهربانی باران! یادم کن در هر شبی که بی ستاره شد...

 

پ.ن:آنقدر بر شیشه های بخار گرفته ی شهر حرف اول نام تو را نوشته ام دیگر مردم شهر می دانند نام زیبای تو با کدام حرف شروع می شود...

♥ یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت 0:54 توسط ترانه

عشق من...
ما را در سایت عشق من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba-taranehbano بازدید : 283 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 22:30