سهم من

ساخت وبلاگ
هوا سرد است

تو مرا تنگ در آغوش می گیری...

تنت را بو می کشم،دستانت را می فشارم...

هوا سرد است...دلم می لرزد 

اما...

گرمای قلبت را حس می کنم...

مست می شوم در ثانیه هایی که با عطر تنت نفس می کشم...

همه عمر شراب شیراز خواهی ماند...

آنجا در آن دور دست ها

خواهم نشست و بالا پوش بنفش را به خود می پیچم...

همراه لای لای صندلی،زمان را ورق خواهم زد...

لبخند می زنم،لبخند می زنی برای همه ی گذشته ها

سهم من،همه ی خاطرات تو شد،برای همه عمر...

عشق دلم،عزیزم،بهترینم،دلم برات تنگ می شه...هیچ شور و ذوقی برای عید ندارم،چون نمی بینمت...کاش زودتر بیاد و تموم بشه...فکر کنم امسال دومین سالیه که من سر سفره ی هفت سین موقع تحویل سال همه رو فراموش می کنم و فقط به خودم و تو فکر می کنم...فقط خودمون،نه هیچ کس دیگه...راستی تصمیم گرفتم پشت عیدی هایی که از لای قرآن قراره بردارم،اسم خودم و تو رو بنویسم...به این امید که یه روز...

♥ پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 20:49 توسط ترانه

عشق من...
ما را در سایت عشق من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba-taranehbano بازدید : 222 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 22:30