اجازه می دهی آرزویت کنم؟

ساخت وبلاگ
اجازه می دهی آرزویت کنم؟

من از خیر در آغوش گرفتنت گذشتم...بگذار دلخوش رویاهایم باشم...بگذار همه بگویند بیچاره دیوانه شده،من کاری با این حرف ها ندارم...فقط می خواهم صبح ها زودتر از تو بیدار شوم موهایت را شانه کنم،دکمه های پیراهنت را ببندم،دستم را روی صورتت بکشم...وای دستم را روی صورتت بکشم...یعنی تا این حد اجازه دارم در رویاهایم نزدیکت شوم؟من اصلا از تو توقع محبت هم ندارم،می دانی دوست داشتن تو نیاز من است مثل نیاز ماهی به آب...من بدون دوست داشتنت می میرم در این خشکی مطلق...اصلا من برای شعرهایم به تو نیاز دارم...باید هر موقع که کم می آورم لب هایت را زیر و رو کنم،شعرهای زیادی است لا به لای صورتی شیرینش...چشم هایت...چشم هایت که اصلا زندگی است...نباید شعرش کرد...باید کشید و از دور نگاه کرد و مست شد...حالا اجازه دارم آرزویت کنم؟؟؟...

 

عزیز دلم!بهترینم!تکرار نشدنی ترین خاطره خوب زندگی!دلم هوات رو کرده...می بینی؟دوباره بی قرار شدم...این روزها کنار من نیستی اما توی دنج ترین و امن ترین گوشه ی قلبم خونه ای داری به وسعت تموم آرزوهای قشنگ دنیا و به پاکی آب چشمه سارها...خوشبختی تو نهایت آرزوی منه... عشق دلم دوستت دارم تا همیشه...

پ.ن:دیگر زیباترین نغمه های عاشقانه هم قلب یخ زده ام را نمی لرزاند...در برهوت ملال انگیز تنهایی ام یادت تنها بهانه ی زنده بودن است ای عشق جاودانه ام...!

عشق من...
ما را در سایت عشق من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba-taranehbano بازدید : 224 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 22:30