آرزوی من و تو

ساخت وبلاگ
آن روزها که می گفت عاشق است

خواست که آرزویی بکنم،

به او گفتم که من دیگر هیچ آرزویی ندارم،وقتی تو در کنارمی...

لبخندی زد و گفت:مگر می شود؟فقط مرده ها هیچ آرزویی ندارند...

من هم لبخندی زدم...و او گفت،از هزاران آرزویی که در سر داشت...

و امروز به دنبال همان آرزوهایش رفته...

و من،هنوز هم هیچ آرزویی ندارم...

او نمی دانست و هنوز هم نمی داند که همان یک لحظه ای که در کنارم بود،

من به تمام آرزوهایم رسیدم...

 عشق دلم،نفسم،بهترینم،مثل همیشه دلتنگتم...یعنی الان داری چیکار می کنی؟فکر کنم الان یا اصفهان باشی یا تبریز...هر جا که هستی بهت خوش بگذره...ببخشید آنقدر دیر دارم سال نو رو بهت تبریک می گم،امیدوارم امسال برات بهترین سال باشه عزیزم...خرداد ماه برای تخصص ات امتحان داری..برات آرزوی موفقیت می کنم،خیالم راحته مطمئنم عالی امتحان می دی...البته با اینکه از پزشک جماعت خوشم نمیاد و هر چی پزشک دیدم سیب زمینی تو روپوش سفید بوده ولی پزشکی واقعا برازنده ی توئه چون مهربون و مسئولیت پذیری...از خودم بگم؟؟خوبم خوشحالم بکوب زیست می خونم که مثل تو خوب بزنم...حتما اگه بهت بگم می خندی و می گی ترانه مگه می خواستی نظریه یک ژن یک آنزیم رو ثابت کنی؟...

عشق دلم دوستت دارم با تموم قلبم❤❤...ترانه

(یه ذره شعور خیلی چیز خوبیه!!!هر کی از مطالبی که می نویسم خوشش اومد که چه خوب وگرنه لطف کنه دکمه ی برگشت رو بزنه و نره رو اعصابم!!!می خوام تو وبم راحت باشم و حرفای دلم رو بزنم...عاشقم،یه نفر رو دوست دارم با دنیا هم عوضش نمی کنم...پس کامنت خصوصی نذار،شماره تلفن هم نده!!من عزیز هیچ جنس مذکری نیستم افتخار آشنایی با هیچکسی رو هم تو فضای مجازی نمی دم پس منتظر نباش دوست عزیز!!)

♥ چهارشنبه نهم فروردین ۱۳۹۶ ساعت 11:42 توسط ترانه

عشق من...
ما را در سایت عشق من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shakiba-taranehbano بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 22:30